وقتی انسان برای فردی نامگذاری میکند توجه به صفات، ویژگیها، گذشته و آینده او ندارد و اسم او را متناسب با این موضوعات انتخاب نمیکند؛ لکن زمانی که خداوند بر روی چیزی یا کسی اسمگذاری میکند، به تمام وجوه مربوط به آن شخص و یا شیء توجه کرده و آن اسم را متناسب با آنها برمیگزیند. در حدیث آمده است که: فاطمه زهرا (س)، فاطمه نامیده شد به این دلیل که او و شیعیانش و به عبارت دیگر فرزندانش از آتش- نار- فطم و جدا شدهاند.(1) در این حدیث منظور از نار چیست؟ نار و آتش مصادیق مختلفی دارد که از جمله این مصادیق، جهنم قیامت و پس از قیامت است و از دیگر مصادیق آن فتنههای آخرالزمان است؛ یکی دیگر از مصادیق آن، ابلیس و شیاطین هستند چرا که آنها از نار خلقت یافتهاند و بالاخره اینکه دنیا نیز از جمله مصادیق نار و آتش است؛ با این توضیح که باطن دنیا و نجاسات دنیایی چیزی جز همان جهنم اخروی و نار سوزان نیست و انسانها نیز به ناچار در این چاه تاریک و جهنمگونه قرار گرفتهاند و باید با انجام اعمال صالح و دستآویزی به حبل الله و مبارزه با نار وجود خبیث شیاطین، از این نار جدا شده و به نور باز گردند؛ لکن این کاری بس دشوار است و بشر بدون نصرت الهی نمینواند خود را از این جنسیت ناری برهاند و به سوی نور حرکت کند و به آن ملحق گردد. از این رو است که خداوند یکی از بهترین ساختهها و مخلوقات خود را درون آتش میفرستد تا از انسانها دستگیری کرده و آنها را از این نار و ظلمات جدا نموده و به نور بازگرداند و آن وجود فاطم و جداکننده طاهر، کسی جز مادر مهربان امت حضرت فاطمه زهرا (س) نیست.
فاطمه زهرا (س) مانند مرغ آتش است؛ او خود را در آتش میاندازد تا جوجههایش را نجات دهد. واقعاً ايشان چون مرغ آتش، مثل يک پرنده سبکبالي که بارها درون آتش میرود، بارها خودش را در آتش جهنم میاندازد، و اگر در آتش جهنمِ دنيا هم آمد به خاطر همين موضوع آمد. چرا يک پرنده خودش را به آتش میزند؟ براي نجات جوجههايش. مرغ آتش حاکم اندر ماجراي عالم است. خداوند متعال چه کسی را در عالَم، حاکم مطلق از جانب خود قرار داده است؟ کسی که صفتش، صفت مرغ آتش است:
مرغ آتش، حاکم اندر ماجرای عالم است
او برای جوجهها اين سان به آتش میرود
این موضوع یعنی فاطمیت ایشان، نه تنها در دنیا بسیار مطرح است، بلکه در قیامت نیز نمود بسیاری خواهد داشت. در برخی از روایات نقل شده است که در روز قيامت اولين کسي که قرار میشود به بهشت برود حضرت زهرا (س) هستند.(2) ایشان از پل صراط عبور میکنند و قبل از اينکه به بهشت برسند میايستند، خداوند میفرمايد که برای چه ايستادی؟ ايشان میفرمايند: میخواهم قدر و منزلتم در چنين روزی شناخته شود؛ نمیفرمايند که به چيزی نياز دارند. نه به حسب احتياج و نه به حسب اشتياق، بلکه میفرمايند که دوست دارم قدر و منزلتم در چنين روزی شناخته شود. خداوند میفرمايد: ای فاطمه! برگرد، دست شيعيان و محبانت را بگير و با خودت به بهشت ببر. ايشان به صحنه قيامت برمیگردند، دست شيعيان و محبّان را می گيرند و با خودشان میبرند.(3)
اينجا صحبت از يک حرکت گروهی است و اين حرکت گروهی در حقیقت يک حرکت کاروانی است؛ بله! یک کاروان است! طبق آیات و روایات همه انسانها بايد از پل صراط عبور کنند و با اين توضیح، تصور حرکت فردی بر صراط تصور صحيحی نمیتواند باشد، گرچه در احاديث فرمودهاند که هر کسی در گرو اعمال خودش است؛(4) و این به این دلیل است که افراد ببينند در فضای هولناک قیامت چگونه از پل صراط میتوانيد عبور کنند؛ و اگر در این حدیث مخاطب فرد فرد انسانها میباشند؛ لکن در عمل، حرکت بر صراط، به صورت دسته جمعی میباشد.